دیروز ... امروز ... فردا ...
یادتونه یه زمانی لحظه به لحظه روز و شبم رو اینجا می نوشتم حتی با ساعت و دقیقه ؟! چه روزای خوبی بود و چه لذتی داشت اون خاطره نویسی های ساعتی . دلم می خواد دوباره بنویسم اما شاید ایندفعه فقط مخاطبش خودم باشم (یه سبک جدید در خاطره نویسی).
فصل 4 The Vampire Diaries هم شروع شده . اون روزها یادتونه که همش می نوشتم دارم اینو نگاه می کنم ؟!
این مدت که vampire نبود fringe نگاه می کردم الانم فصل جدیدش اومده و 2تایی نگاه می کنم.
fringe هم خیلی قشنگه .
...
آشپزی کردن یک مرد رو خیلی دوست دارم . از تماشا کردن آشپزی یه مرد که داره برای من آشپزی می کنه بی نهایت لذت می برم . توی سریال fringe از تماشا کردن آشپزی والتر (هرچند برای من نبود) لذت می بردم .
والتر یه دانشمند هست با IQ195 ! به والتر یا باید جسد بدی یا غذا وگرنه حوصله ش سر میره . رفتارش عین بچه هاست . تا وقتی خودش نخواد هیچکسی از کارش سر در نمیاره و همیشه دنبال چیزایی میره که به نظر توی اون شرایط نرمال نیست . گاهی اینقدر توی افکارش غرق میشه که متوجه نیست داره افکارش رو بلند بلند به زبون میاره . عاشق محله ی چینی هاست شاید چون هنوز سنتی زندگی می کنند . اون بستنی با چای سرد دوست داره و عاشق شیرین بیان هست . در اوج جدیت می تونه بخنده و شاد باشه و در اوج عصبانیت می تونه شوخ باشه . الهی بگردم ! وقتی دلش میگیره منم بغض می کنم مثل بچه ها ناراحت میشه و میره توی خودش . شخصیتش end نمکه .
بعضی از جملات فیلم که برام قشنگ بود یا منو به فکر فرو برد:
- والتر : یه خونه منظم نشونه ... یه ذهن منظمه (راست میگه من وقتی ذهنم داغونه خونه و اتاقم میشه عین طویله )
- اولیویا دانم : الان زمان محبوب من در طول روزه ، طلوع خورشید وقتی که دنیا پر از امیده ( منم عاشقشم )
- یه قسمت از فیلم : استرید : اما اولیویا چی ؟ خودت دیدی که چقدر سخت بود براش که پیتر رو ترک کنه اما اون رفت و داره سعی می کنه یه راهی پیدا کنه . والتر : منم تلاشم رو کردم . من حتی از خدا هم کمک خواستم . استرید : اما اون چه جوابی داد ؟ هیچی . این بهانه اته ؟ بیخیال . خودت چی کار کردی والتر ؟ خدا به اونایی کمک می کنه که یه حرکتی بکنن . والتر : بن فرانکلین ، اون این حرف رو زد . " خدا به اونایی کمک می کنه که حرکتی کنن " حق با توئه . (ما توی دین و قرآن و احادیثمون داریم ولی این حرف توی این فیلم و اون شرایط خیلی بیشتر به دلم نشست . شاید باید شیوه هامون رو تغییر بدیم )
- کتاب مقدس : زمانی که دنیا به پایان می رسد ، نجات دهنده ای می آید تا رنج ها را پایان دهد و همه سزاواران را به مأمنی امن هدایت می کند (باور نمی کنید که اینم جزء فیلم باشه ؟ )
- و حالا تبدیل به مرگ شده ام ، نابودگر دنیا ها ... نقل قول اوپنهایمر ( خالق بمب اتم ) از ویشنو خدای هندویان در درخشندگی
- الیزابت (مامان پیتر) خطاب به والتر وقتی که می خواست دلداریش بده : تو اشتباه کردی ، انسان بودن یعنی همین ... (واقعاً ها ... ما انسان ها جایزالخطا هستیم همین که پشیمون میشیم و سعی می کنیم جبران کنیم جای بخشیدن داره . نداره خدا جون ؟)
- والتر : هر جا اراده ای باشه راهی هم هست
همیشه دلم می خواست از این کارا بکنم . مثل اولیویا ... مثلاً دلم می خواست چیزی رو با ذهنم کنترل کنم .
.: Weblog Themes By Pichak :.